تمام اعمال، حركات، سكنات، گفتهها و اوصاف نفسانی كه سیره و سنت پیامبر نام دارد از طریق وحی انجام میگیرد از این رو سنت و سیره آن حضرت حجت است، لذا اطاعت از سنت و سیره اطاعت خداوند است، «مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ.»[1]
«كسی كه از پیامبر اطاعت كند همانا اطاعت خداوند را نموده» پس بنابراین این دو از هم جدا نخواهند بود، زیرا تمام آنچه را میگوید و انجام میدهد از ناحیه خداوند است و هرگز از روی هوی و هوس نمیباشد، «وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوى إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْیٌ یُوحى[2]» «هرگز از روی هوای نفس سخن نمیگوید، آنچه آورده چیزی جز وحی نیست كه به او وحی شده است».
إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ ما یُوحى[3] «تنها از آنچه به من وحی میشود پیروی میكنم».
و چون پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ برای همگان اسوه حسنه است «لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ»[4] پس باید آنچه كه رسول خدا برای مردم آورده بگیرند و اجراء كنند و آنچه كه از او نهی كرده از آن خودداری كنند. «ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا[5] آنچه كه پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ برای شما آورده بگیرید و آنچه را كه از آن نهی كرده از آن خودداری كنید.»
این آیه سند روشنی برای حجت بودن سنت رسول خدا[6] ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ است.
سیره پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ در قرآن:
در مورد سیره پیامبر در قرآن بحث گستردهای است ولی ما به طور اختصار به بعضی از آنها اشاره میكنیم.
پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ آن قدر به مردم دلسوز بود و در صدد هدایت آنها بود كه قرآن آن را این گونه بیان میفرماید: فَلَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ آثارِهِمْ إِنْ لَمْ یُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَدِیثِ أَسَفاً[7] «شاید جان خود را به دنبال آنان، آن گاه كه به رسالت تو ایمان نیاوردند از دست بدهید.»
این نشان از سعی و تلاش پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ اسلام در هدایت امت دارد تا جایی كه خود را در پرتگاه هلاكت و نابودی قرار میدهد تا مردم را هدایت كند.
خداوند در جوابی دیگر میفرماید: وَ لا تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ وَ لا تَكُنْ فِی ضَیْقٍ مِمَّا یَمْكُرُونَ[8]
«بر گستاخی كافران غم مخور، از مكر و حیله آنان بر خود فشار مده.»
باز میفرماید: فَلا تَذْهَبْ نَفْسُكَ عَلَیْهِمْ حَسَراتٍ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِما یَصْنَعُونَ[9].
«جان خود را به اثر شدت تأسف به آنها از دست مده، خداوند از آنچه كه انجام میدهند آگاه است.»[10]
یكی از كارهای پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ این است كه پاك كنندهی امت اسلامی است چون خود پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ پاك و مطهر است لذا امت خویش را پاك میكند: خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَهً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكِّیهِمْ بِها وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ[11].
«از اموال آنها صدقهای بگیر تا به وسیله آن پاك و پاكیزهشان سازی برایشان دعا كن زیرا دعای تو برای آنان آرامش است».
زكات در این آیه به عنوان نمونه است بلكه تمام دستورات اسلامی پاك كننده است و كسی كه دستورات اسلام را انجام بدهد به طهارت میرسد، در آیه فوق به پیامبر خطاب میكند و این جمله «تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكِّیهِمْ» وصف صدقه نیست زیرا ضمیر «ـها» به صدقه بر میگردد لذا ضمیر «هم» در تطهیرهم و تزكیهم به صدقه بر نمیگردد با این توصیف معنای آیه این میشود كه ای پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ : با گرفتن صدقه از اموال مردم، خود مردم را تطهیر و تزكیه میكنی.[12]
رحمت و رأفت از صفات خداوند است، رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ مظهر این صفات الهی است وقتی كه پیامبر از مردم زكات میگیرد خداوند به پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ میفرماید: وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ[13] «ای پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ برای آنها دعا كن زیرا تو برای آنها آرامشی» یعنی ای پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ تو برای آنها رحمتی پس برای آنها دعا كن كه دعای مستجاب تو باعث آرامش و سكون آنها خواهد شد اگر چه دادن زكات جز وظایف آنها است ولی باز پیامبر با آن رحمت خاصهی خود برای آنها دعا میكند.
لذا خود پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ میفرماید: حیوتی خیره لكم و مماتی خیر لكم، «زندگی من برای شما خیر است مرگ من هم برای شما خیر است»[14]
خداوند مسئولیت سنگینی بر عهده پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ قرار داد و فرمود: إِنَّا سَنُلْقِی عَلَیْكَ قَوْلاً ثَقِیلاً[15] «ما گفتار سنگینی را به تو وحی میكنیم» این گفتار سنگین همان رسالت جهانی اوست، انجام این رسالت جز با پایداری و صبر ممكن نیست لذا خداوند در آیات متعددی پیامبر را دعوت به صبر میكند: وَ لِرَبِّكَ فَاصْبِرْ[16] «برای خدا در طریق ابلاغ رسالت بردبار باش». فَاصْبِرْ كَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَ لا تَسْتَعْجِلْ[17] «بسان پیامبران اولوا العزم صبر نبی و درباره آنها عجله نكن.[18]»
فَاسْتَقِمْ كَما أُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَكَ[19] «بنابراین همان گونه كه فرمان یافتهای استقامت كن همچنین كسانی كه با تو به سوی خدا آمدهاند».
پس از این استفاده میشود این سیره پیامبر كه همان صبر و استقامت باشد وظیفه پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ به تنهایی نیست بلكه تمام كسانی كه از شرك به سوی ایمان باز گشتهاند باید استقامت كنند.[20]
سراسر زندگی پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ با مشكلات همراه بوده آزارها و اذیتهای فراوانی نسبت به او روا میداشتند او را سنگباران میكردند، محاصره اقتصادی و سیاسی مینمودند، یاران او را شكنجه و آزار میدادند او را دشنام و ناسزا میگفتند، گاه او را دیوانه و گاه ساحر خطاب میكردند اما در تمام این مشكلات شیكبا و صبور بود و با این صبر و استقامتی كه پیشه كرد باعث شد كه دینش جهانی شود، باید مؤمنین به این سیره اقتداء كنند لذا علی ـ علیه السّلام ـ میفرماید: صبر و استقامت به رهبران و زمامداران واجب است زیرا خداوند به پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ فرمود: فَاصْبِرْ كَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ، همین معنا را بر دوستان و اهل طاعتش نیز واجب كرده است چرا كه میگوید برای شما در زندگی پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ اسوه نیكویی است.[21]
« وَ إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِیمٍ[22]، تو بر خویی بزرگ هستی» یكی از ویژگیهای برجسته پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ در قرآن به عنوان خلق عظیم است «فَبِما رَحْمَهٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ،[23] در پرتو رحمت الهی در برابر تندی آنها نرم شدی و اگر خشن و سنگدل بودی از اطراف تو پراكنده میشدند.»
قرآن در جایی دیگر رمز نفوذ در مردم و قیام به وظایف رهبری را این گونه بیان میفرماید: وَ لا تَسْتَوِی الْحَسَنَهُ وَ لاَ السَّیِّئَهُ ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِی بَیْنَكَ وَ بَیْنَهُ عَداوَهٌ كَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیمٌ[24] «هرگز بدی و نیكی یكسان نیست بدی را با نیكی دفع كن، تا دشمنان سرسخت مانند دوستان گرم و صمیمی شوند»
در طول زندگی پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ موارد بسیار زیادی از عطوفت و مهربانی رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ چه در رابطه با كفار و چه در رابطه با مسلمین وجود دارد، مثلاً در جریان فتح مكه، با آن كه مردم مكه پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ را انواع آزارها و اذیتها كرده بودند امّا وقتی پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ مكه را فتح كرد همه را آزاد كرد و فرمود: امروز بر شما سرزنشی نیست خدا همگان را میبخشد.[25]
یكی از خصایص رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ گذشت و عفو بود، هر چه انسانیت انسان قویتر شود گذشت او بیشتر خواهد شد و چون پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ رحمه للعالمین است و از طرفی هم خدا میدانست كه پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ اهل چنین خصلتی است لذا او را امر به عفو و گذشت كرد و فرمود: فاعف عنهم[26] «پس از آنها در گذر» پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ آن قدر اهل گذشت بود كه حتی از وحشی كه قاتل عمویش حمزه بود گذشت كرد زیرا وقتی كه وحشی مسلمان شد پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ از او سؤال كرد تو وحشی هستی؟ گفت: بله، فرمود: عمویم حمزه را چگونه كشتی؟ او جریان را برای پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ گفت، پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ گریه كرد و او را بخشید.[27]
مشورت كردن با مردم یك نوع احترام به رأی آنها است، اگر شخصی با كسی مشورت كند در حقیقت با این كارش به او میفهماند كه تو دارای معرفت و عقل و درایت هستی كه من با تو مشورت میكنم و اگر انسانی همچون پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ چنین كاری را انجام دهد باعث افتخار آن طرف میشود لذا خداوند به پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ میفرماید با مردم مشورت كن، وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ[28] «در كارها با آنها مشورت كن» لذا پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ در جنگ بدر با اصحابش مشورت كرد[29].
وقتي كه آيه: يا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ قُمِ اللَّيْلَ إِلاَّ قَلِيلاً[1] «اي جامه به خود پيچيده شب را جز كمي به پا خيز» بر پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ نازل تمام شب را به عبادت ميپرداخت تا اين كه پاهايش متورم شد لذا خداوند فرمود: ما انزلنلا عليك القرآن لتشقي[2] ؛ ما قرآن را بر تو نازل نكرديم كه به زحمت افتي» و همچنين خداوند به پيامبرش فرمود: «فاقروا ما تيسر من القرآن؛[3] اكنون آنچه كه براي شما ميسر است قرآن بخوانيد». معلوم ميشود كه خداوند به پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ دستور ميدهد كه به خودش آسان بگيرد.[4]
يا اين كه نماز شب كه براي ديگران مستحب است اما بر پيامبر واجب است، «و من الليل فتهجد به نافلة لك؛[5] مقداري از شب را برخيز و نماز بخوان كه آن خاص تو است». و به خاطر اين عبادت بود كه به مقام محمود رسيد «عسي ان يبعثك ربك مقاماً محموداً؛[6] اميد است كه پروردگارت تو را به مقام در خور ستايش برانگيزد».
[1] . سوره نساء، آیه 218.
[2] . سوره نجم، آیه 2 و 3.
[3] . سوره انعام، آیه 50.
[4] . سوره احزاب، آیه 21.
[5] . سوره حشر، آیه 7.
[6] . تفسیر نمونه، ناصر مكارم شیرازی، (قم، دارالكتب الاسلامیه، چاپ 12، 1374)، ج 23، ص 507.
[7] . سوره كهف، آیه 6.
[8] . سوره نمل، آیه 70.
[9] . سوره فاطر، آیه 80.
[10] . منشور جاوید، جعفر سبحانی، (قم، دفتر انتشارات اسلامی، چ 1، 1367)، ج 6، ص 245.
[11] . سوره توبه، آیه 103.
[12] . تفسیر المیزان، محمد حسین طباطبائی، (بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، چ 2، 1391 هـ)، ج 9، ص 377.
[13] . سوره توبه، آیه 103.
[14] . ناسخ التواریخ (زندگانی پیامبر)، محمد تقی سپهر، (تهران، انتشارات اساطیر، چ 1، 1381)، ج 4، ص 1813.
[15] . سوره مزمل، آیه 5.
[16] . سوره مدثر، آیه 7.
[17] . سوره احقاف، آیه 35.
[18] . جعفر سبحانی، منشور جاوید، همان، ص 249.
[19] . سوره هود، آیه 112.
[20] . تفسیر نمونه، همان، ج 9، ص 257.
[21] . همان، ج 21، ص 384.
[22] . سوره قلم، آیه 40.
[23] . سوره آل عمران، آیه 159.
[24] . سوره فصلت، آیه 34 ـ 35.
[25] . منشور جاوید، همان، ص 245.
[26] . سوره آل عمران، آیه 159.
[27] . محمد فی القرآن، سید رضی صدر، (قم، مركز انتشارات اسلامی، چ 2، 1420)، ص 78.
[28] . سوره آل عمران، آیه 159.
[29] . محمد فی القرآن، همان، ص 81.
[1] . سوره مزمل، آيه 1 ـ 2.
[2] . طه، آيات 1 ـ 2.
[3] . مزمل، آيهي 20.
[4] . محمد في القرآن، همان، ص 109.
[5] . اسراء، 79.
[6] . اسراء، 79.